بازهم زحمتهای مامانی متجلی شد(11/21)
آویسا خانوم ما به تنهایی از یک تا ده را میشماره بدون غلط! و اینو مدیون مامان خوشگل مهربونم هستم که علاوه بر اینکه با جونو و دل از نوه شیطونش مراقبت میکنه با حوصله و علاقه وقتشو صرف آموزش قند عسل ما هم کرده! هزاران بوسه بر دستان پر مهرت مامان عزیزم ...
عشق مانا
همه کلمات و جمله های مفهوم و نامفهومتو می فهمم همه چیز به زبان خودت میگی و چقدر شیرین و لذت بخشه شنیدن صدای قشنگت. اما دختر قشنگم گاهی وقتایی که چیزی می خوای و من منظورت را نمی فهم ،روزایی که گرسنه شده ای و غر می زنی و من کلافه میشم چون باز هم علت بی قراریت را متوجه نشدم یا زمان خوابت رسیده و من باز غافل شدم عذاب وجدان میگیرم تا جائیکه گریه ام میگیره ! عاشق موسیقی سنتی هستی اینو بارها وقتی با همه وجود محو ستار زدن آقای حائری میشدی و یا با شنیدن صدای شهرام ناظری تو ماشین ساکت و آروم میشینی کشف کردم! یک شب وقتی خونه خاله شیرین بودیم و آقای حائری ستار میزد تو شروع کردی به آ آ کردن و خوندن ...
جمعه و پارک
امروزهوا عالی بود از معدود روزایی که هوای تهران ظاهرا آلوده نبود ما هم شال و کلاه کردیم ورفتیم پارک ...
نویسنده :
مانا
18:33
رنگ انگشتی
آویسا عاشق نقاشی کردنه و هر جا مداد و کاغذ ببینه تتند تند میگه "نقانی""نقانی" اما من خیلی از مداد و ماژیک می ترسیدم برای همین براش رنگ انگشتی خریدم اما دخترک تمیزم از اینکه دستاش کثیف بشه بدش میاد و از نقاشی با انگشت زیاد استقبال نمیکنه ! البته برای بار اول یک تست میکنه و بعد میره سر قوطی ها و دراشون و با اون بازی میکنه و اینم حاصل اولین تلاش عزیز دلم برای آشنایی با رنگ انگشتی! ...
تولد مهیار جون
پنجشنبه تولد مهیار پسر دختر عمه بابا رضا دعوت بودیم. جشن خیلی خوب و مفصلی بود اما متاسفانه بغلت خراب شدن دوربینم و شیطنت عزیزدلم نتونستم عکس خوبی بگیرم حاصل تمام تلاش من برای گرفتن عکس: این دختر خانوم ناز با این لباس خوشگل بامزه هم سروین جونم می باشد و اون آقای تپل مهیار خان است که متاسفانه آویسا چون ازشون خیلی کوچیک تر بود باهاش بازی نمی کردن:( راستی همینجا اعتراف میکنم به ناچار برای اولین بار اجازه دادم آویسا چیپس بخوره!نمیشد کاریش کرد همه می خوردن و کوچولوی من دلش می خواست ببینه این خوراکی محبوب چیه که همه بچه ها میرن سراغش!؟ ...
آویسا و عمو پورنگ
این روزا اینقدر به برنامه عمو پورنگ علاقه پیدا کردی که مجبور شدیم cd هاشو هم برات بخریم چون هر وقت پرنسس خانوم دلش برای ایشون تنگ میشه اگه بلافاصله نبینش غوغا به پا میکنه! ...
نویسنده :
مانا
9:08